حق با تو بود

دست نوشته هایی با موضوعات اجتماعی و مشکلات مردمی(تمام اتفاقات حقیقی است)

حق با تو بود

دست نوشته هایی با موضوعات اجتماعی و مشکلات مردمی(تمام اتفاقات حقیقی است)

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زن» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۷، ۰۷:۳۸ ق.ظ

خیلی مردی!

خیلی وقت بود امامزاده شهر نرفته بودیم. وقتی رسیدیم انگار دنیا عوض شد. همه بدی ها یادم رفته بود. نشستیم روبروی ضریح. مادر دعا می خواند . من طبق معمول خیره شده بودم به پنجره های ضریح و حس می کردم روحم در حال شارژ شدن است.

در همن گیر و دار خانمی به جمع پیوست نشست کنار مادر. تا یک ساعت بعد که از امامزاده خارج شدیم بی وقفه برایش حرف  زد. حرف های  رنگارنگ و نا مفهوم از خصوصی های زندگیش گرفته تا اوضاع و احوال کشور. مادر اما صبور بود و فقط تاییدش می کرد.

در راه بازگشت از مادرم سوال کردم: «مامان این خانمه دیگه کی بود؟ روانی بود؟ از حرف هایش چیزی نمی فهمیدم. راستش اصلا نگذاشت بفهمم کجا هستم و چه می کنم».

مادر اول چهره در هم کشیدو تاکید کرد،که کسی را با لحن توهین آمیز خطاب نکنم و بدانم کسی از مریض شدن خوشش نمی آید. و کسی فردای خودش را ندیده است چه کسی می داند ما سالم از دنیا می رویم یا نه؟  بعد برایم گفت: « با این خانم هم کلاسی بوده ام.  تک فرزند خانواده اش بود. نه خواهری دارد و نه برادر. پدر و مادرش برای به دنیا آمدنش ده سال صبر کردند. 15-16 ساله بود که به اصطلاح آن روزها بدترین و بد اخلاقترین پسر شهر آمد خواستگاریش. پدرش افکار بسته ای داشت. فقط می خواست شوهرش داده باشد. ازدواج کرد ند. 

یک سال از تاریخ عقدشان گذشت. هنوز خانه خودش نرفته، دو ماهه باردار شد. پدرش که فهمید آن قدر کتکش زد و سرزنش شد که حواسش به هم خورد و به قول تو مشکل روانی پیدا کرد. یکی یکدانه و نازنین بود. کتک و سرزنش ندیده بود.  همسرش همان که برای بد اخلاقی و شر بودنش شهره شهر بود و  اسمش را می گفتند.... نامردی نکرد. اتاقکی اجاره کرد و همسرش که روانی شده بود  را برد خانه خودش. حتی بچه را هم اجازه داد به دنیا بیاید. خودش بچه یک روزه را تر و خشک می کرد و با شیشه شیر می داد و... خلاصه 40-30 سال از این قضیه می گذرد. نه زنش را طلاق داد و نه زن گرفت نه کسی دید که به ناموس کسی نگاه کند و نظر داشته باشد. آن خانم باوقاری هم که آن گوشه نشسته بود همان بچه بود».

نمی دانم پدر و مادر این خانم در چه شرایطی بوده اند.  نباید از غیرت و عزت والدین راحت گذشت. ولی کار خلاف شرعی هم اتفاق نیفتاده بود. مهم این است تو مرد بودی. درود بر مردان مردی که باور دارند خدا همه سختی هایی که تحمل می کنند می بیند و حمایت از دل شکسته ای را بزرگتر از خواسته های کوچک دنیایی  خود می دانند. هزاران آفرین به تو. خدایا حق با تو بود. هر دلی که با تو بود مرد بود.



نوشته شده توسط: ارغوان 24 مهر 97


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۷ ، ۰۷:۳۸
ارغوان ...